حافظه نوعی فعالیت ذهنی است که به ما امکان می دهد حالات خودآگاهی از قبيل: لذات، دردها، تمایلات، خواسته ها، احساسات، دریافتهای حسی، اندیشه ها و قضاوتها را حفظ کرده و آنها را مجددا در ذهن خویش بازیابیم. حافظه امکان بازشناسی و مراجعه به گذشته را به ما می دهد.
این مکانیسم به ما اجازه می دهد تا زمان از دست رفته را مجددا بازیابیم.
مزه دست پخت مادرتان، خاطره مسافرتی که با بهترین دوست یا اعضای خانوادهتان داشته اید، خاطره شنیدن صدای امواج دریا و مرغان دریایی، طلوع خورشید کنار دریا و یا از دست دادن عزیزترین کس در زندگی. همه و همه تجارب شما در زندگی است که در حافظه باقی میماند.
مطمئنا شناخت بهتر انواع حافظه کمک بسیار خوبی به ما میکند تا بدانیم که حافظه برتر ما کدام است بتوانیم از آن استفاده بهتری داشته باشیم.
از حافظه می توان به صور مختلفی که اشکال
اصلی آن عبارتند از: حافظه بینایی، شنوایی، حرکتی، لامسه، چشایی و بویایی. استفاده کرد.
رایجترین نوع حافظه بوده و در نقاشان رشد زیادی دارد. این نوع حافظه تصاویری را که می بینیم، جاهایی را که از آنها عبور کرده ایم و حتی صورت افرادی که با آنها برخورد داشته ایم را ضبط می کند. حافظه بینایی شکلی که خاطره ای را ایجاد کند می بیند. قطعه شعری را که قبلا خوانده شده دوباره تکرار می کند و صفحه ای از نت موسیقی را که شخص از حفظ دارد می خواند.
اگر دقت کرده باشید پدر و مادرها شعرهای دوران دبستان را به خوبی به خاطر دارند و آنها را با اشتیاق تمام برای ما می خوانند و ما اصولا سفرهایی که جاذبه تصویری برایمان داشته است را به خوبی به خاطر می آوریم.
از حافظه تصویری برای افرادی که البته با تصویر بیشتر یاد می گیرند می توان در آموزش و کسب و کار استفاده کرد. اگر دقت کرده باشید عکس های کتاب های زبان انگلیسی خصوصا کودکان و نوجوانان بسیار کاربردی هستند و در فرآیند آموزش زبان انگلیسی کمک زیادی می کنند.
در کسب و کار و خصوصا تبلیغات هم اگر سعی کنیم ویژگی های تصویری خیلی خوبی ایجاد کنیم که در ذهن افراد ماندگاری داشته باشد مسلما پیشرفت خوبی را در کار خود خواهیم داشت. البته این موضوع تنها در تبلیغات نیست و در سایر ابعاد کسب و کار هم مفید خواهد بود.
بیشتر در موسیقی دانان رشد کرده و از طریق غالب شدن تصاویر شنوایی عمل می کند. در این نوع از حافظه، صدای شخصی را که به او فکر می کنیم می شنویم.
هنگامی که یک مکالمه را یادآوری می کنیم صحبتهای مخاطب را به خاطر می آوریم و زمانی که می خواهیم درسی را به خاطر بیاوریم صدای خود را می شنویم. البته الزاما همه موسیقی دانان حافظه شنوایی شان خوب نبوده است. از جمله آنها می توان به بتهوون اشاره کرد. موسیقی دان معروفی که ناشنوا بود.
حافظه حرکتی انگشتان یک ماشین نویس را بدون آنکه وی از فکر آگاه خود (که در حال شنیدن یا خواندن متنی برای تایپ کردن است) کمک بگیرد هدایت میکند.
در این حافظه تصاویر عضلانی (که از دست یا گلو سرچشمه می گیرید) جایگزین تصاویر بینایی و یا شنوایی می شود. به همین دلیل برخی کودکان هنگامی که مشق خود را در دفتری می نویسند دست خود را به کمک می گیرند و یا با صدای نیمه بلند می خوانند تا بهتر حفظ شوند. یا برخی راه می روند و مطالعه می کنند زیرا اینگونه بهتر یاد می گیرند.
این حافظه کارش یادآوری اجسام لمس شده است و می توان آن را به حافظه حرکتی متصل نمود. این نوع حافظه خصوصا در میان افراد نابینا که دارای حساسیت بسیار زیادی در رابطه با لمس کردن هستند رشد می کند.